جربه انقلاب اسلامیایران در میان مسلمانان همواره مورد توجه مسلمانان بوده است، بطوریكه جنبشهای اسلامیپس از انقلاب اسلامیایران همواره با الگوگیری از آن در پی برقراری حكومت اسلامی در كشورهای خود بودهاند. لیكن این تجربهها در طول سه دهه گذشته موفق نبوده و همواره در بین راه با شكست مواجه شده و نتوانسته به اهداف خود دست پیدا كند. سه ركن اساسی در انقلاب ایران كه به فرموده مقام معظم رهبری علت اصلی پیروزی این انقلاب بوده است عبارتد از: ایدئولوژی اسلام، همراهی تودههای مردم و رهبری امام خمینی(ره). هرگاه این سه عنصر در یك جنبش در كنار هم قرار گیرند آن انقلاب به هدف نهایی خود خواهد رسید. نكته مهمیكه در جنبشهای منطقه از آن غفلت شده است. جنبش بیداری اسلامیكه اكنون كشورهای خاورمیانه اسلامیرا در مینوردد هم از این قاعده مستثناء نیست و طبق رهنمودهای رهبری برای پیروزی نیاز به هر سه این عناصر اصلی میباشد كه در نهایت موجب تشكیل حكومت اسلامیدر این كشورها شده كه برایند این حكومتهای اسلامیدر منطقه خاورمیانه اسلامیخود نوید تشكیل تمون جدید اسلامیرا دارد.
كلیدواژهها: جنبش بیداری اسلامی، ایدئولوژی اسلام، رهبری، توده مردم، تمدن اسلامی
مقدمه
وقوع انقلاب اسلامیایران نه تنها نقطه عطفی در تاریخ سیاسی منطقه خاورمیانه و جهان اسلام میباشد، بلكه با توجه به مقاومت همه قدرتهای آن موقع دنیا در برابر حركت مردم ایران میتوان گفت نقطه عطفی در تاریخ سیاسی كل دنیا به حساب میآید. انقلابی كه تمام تئوریهای قبل از خود را به چالش كشیده و همه كسانی كه نظریاتی در این زمینه داشتند مجبور شدند در مورد تئوریهای خود تجدید نظر نمایند. در مورد اهمیت این انقلاب همین بس كه به اعتراف خود غربیها هیچ نمونهای قبل از آن را نمیتوان یافت. كشورهای دیگر مسلمان در منطقه خاورمیانه با توجه به تجربه موفق انقلاب اسلامیایران همواره به دنبال تقلید از این انقلاب در مبارزه با قدرتهای بزرگ بودهاند. لیكن تا قبل از موج جدید بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه كه در یك سال گذشته واقع شد، تجربه چندان موفقی بدست نیاورده بودند. بررسی تمام این حركتها نشان میدهد كه هر كدام از آنها تنها بخشی از شاخصهای انقلاب ایران را داشتند و هیچكدام نتوانستند همه آنچه كه یك انقلاب به معنای واقعی نیاز دارد را به دست آورند.
لكن موج بیداری اسلامیكه در این یك سال گذشته به خصوص در شمال آفریقا به وقوع پیوسته بیشتر از گذشته موفق بوده و حتی توانسته است حاكمان دست نشانده را سرنگون و تا حدودی دست اجانب را از این كشورها كوتاه كند ولی تا رسیدن به سر منزل مقصود كه همانا تشكیل یك حكومت اسلامیاست فاصله بسیار دارد. اما آنچه كه در اینجا جلب توجه میكند دلیل عدم موفقیت كامل این انقلابها تا كنون میباشد. با توجه به تجربه موفق انقلاب اسلامی ایران میتوان با مقایسه این انقلابها با یكدیگر علت تفاوت آنها را بدست آورد. از منظر مقام معظم رهبری سه ركن اصلی كه موجب بروز انقلاب در ایران شد عبارتند از: رهبری، مردم و اسلام كه هر كدام از اینها به تنهایی قادر نبودند كه این انقلاب را به ثمر برسانند لكن ایدئولوژی اسلام كه دعوت به مبارزه و قیام علیه ظلم میكرد به عنوان تنها راه حل اسلام برای رهایی از بند استبداد از طرف رهبری جامعالاطراف همچون امام خمینی(ره) به مردم ایران عرضه شد و مردم ایران نیز آن را با جان و دل پذیرفته و تحت رهبری ایشان و عنایات خداوند متعال این انقلاب به ثمر نشست.[1] در این مقاله شاخصهای اصلی یك انقلاب از منظر مقام معظم رهبری بررسی شده و آسیبها و چالشهای هر كدام از این شاخصها را تهدید میكند بیان خواهد شد و در پایان نیز به فرصت اصلی كه بیداری اسلامی برای مردم مسلمان ایجاد خواهد كرد به عنوان نتیجه حفظ اركان و شاخصهای هر انقلاب اشاره خواهیم نمود.
1. ایدئولوژی، مردم و رهبری سه عنصر اصلی حركتهای اجتماعی
ایدئولوژی:
در هر حركت اجتماعی و مردمی آنچه كه همواره مورد توجه اندیشمندان قرار دارد بحث ریشههای فكری و اندیشهای اینگونه حركتهاست. زیرا جهت تعیین خط مشی و مسیر حركت اینها و همچنین پیشبینی آینده اینگونه حركتها و كشف ریشههای آنها بدون شناخت عقبه تئوریك آنها ممكن نخواهد بود. از طرفی كسانی كه در صدد استفاده از این حركتهای اجتماعی در جهت منافع خود نیز هستند نیازمند شناخت ماهیت آنها بوده تا بتوانند نقشه راهی جهت بهرهمندی از آنها داشته باشند.[2] جنبش بیداری اسلامینیز از این قاعده مستثنا نبوده و برای شناخت ماهیت این انقلاب در كشورهای خاورمیانهای مسلمان نیاز به بررسی عقبه تئوریك آنها میباشد. از منظر مقام معظم رهبری ایدئولوژی كه بر اساس آن این حركتها به وجود آمده چیزی جز اسلام نیست: «این حركاتى كه امروز در برخى كشورهاى شمال آفریقا و منطقهى خاورمیانه مشاهده میشود، همان استفاده و استضائهى از نور اسلام و استفادهى از جهتگیرى دست مبارك پیغمبر اكرم است.»[3]. «امروز روزى است كه ملتهاى مسلمان به هویت اصیل و اسلامىِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نیرو و عظمت و شكوه وجود دارد، ناشى از ایمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتیبان الهى و اتكال به خداى متعال است؛ این است آن قدرتى كه هیچ قدرتى بر آن فائق نمىآید؛ این را بایستى هرچه بیشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلى ببخشیم.»[4]
ایشان پشتوانه فكری این موج اسلامی را چنین بیان میكنند: «شك نیست كه تحولات بزرگ اجتماعى، همواره متكى به پشتوانههاى تاریخى و تمدنى و محصول تراكم معرفتها و تجربهها است. در صدوپنجاه سال اخیر حضور شخصیتهاى فكرى و جهادى بزرگ جریانساز اسلامى در مصر و عراق و ایران و هند و كشورهاى دیگرى از آسیا و آفریقا، پیشزمینههاى وضع كنونى دنیاى اسلامند ... حاصل آنكه حقایق رو به افزایش كنونى در دنیاى اسلام، حوادث بریده از ریشههاى تاریخى و زمینههاى اجتماعى و فكرى نیستند تا دشمنان یا سطحىنگران بتوانند آن را موجى گذرا و حادثهاى در سطح بینگارند و با تحلیلهاى انحرافى و غرضآلود، مشعل امید را در دل ملتها خاموش سازند.»[5] همین صبغه اسلامی این حركتهاست كه ایشان به تودههای مردم در این كشورها چنین توصیه میكنند:«توصیهى مهم آن است كه خود را همواره در میدان بدانید: «فاذا فرغت فانصب». همیشه خداوند را حاضر و كمككار خود بدانید: «و الى ربّك فارغب». و پیروزیها ما را دچار غرور و غفلت نكند: «اذا جاء نصراللَّه و الفتح و رأیت النّاس یدخلون فى دین اللَّه افواجاً فسبّح بحمد ربّك واستغفره انه كان توابا». اینها پشتوانههاى حقیقى یك ملت مؤمن است. توصیهى دیگر، بازخوانى دائمى اصول انقلاب است. شعارها و اصول باید تنقیح و با مبانى و محكمات اسلام تطبیق داده شوند. استقلال، آزادى، عدالتخواهى، تسلیم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفى تبعیضهاى قومى و نژادى و مذهبى، نفى صریح صهیونیزم؛ اینها اركان نهضتهاى امروز كشورهاى اسلامى است و همه برگرفته از اسلام و قرآن است. اصولتان را روى كاغذ بنویسید؛ اصالتهاى خود را با حساسیت بالا حفظ كنید؛»[6]
كشورهای غربی سعی در مصادره این انقلابها تحت عنوان بهار عربی و یا جنبشهای ناسیونالیستی و یا مادیگرایانه غربی دارند، لكن از خلال اصول و اهداف این جنبشهای مردی چیزی فرای نگاه مادیگرایانه غربی به دست میآید. بازخوانی اصول انقلاب اسلامی در موج جدید بیداری اسلامی نشان از خواست اسلام اصیل در این كشورها توسط تودههای مردم دارد، چنانچه معظم له نیز به این اصول اشاره دارند: «اصول انقلابهاى كنونى منطقه، مصر و دیگر كشورها، در درجهى اول اینها است: 1. احیاء و تجدید عزت و كرامت ملى كه در طول زمان با دیكتاتورى حاكمان فاسد و با سلطهى سیاسى آمریكا و غرب، در هم شكسته و پایمال شده است. 2. برافراشتن پرچم اسلام كه عقیدهى عمیق و دلبستگى دیرین مردم است و برخوردارى از امنیت روانى و عدالت و پیشرفت و شكوفائىاى كه جز در سایهى شریعت اسلامى به دست نخواهد آمد. 3. ایستادگى در برابر نفوذ و سلطهى آمریكا و اروپا كه در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این كشورها وارد آوردهاند. 4. مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلى صهیونیست كه استعمار چون خنجرى در پهلوى كشورهاى منطقه فرو برده و وسیلهاى براى ادامهى سلطهى اهریمنى خود ساخته و ملتى را از سرزمین تاریخى خود بیرون رانده است. بىشك این حقیقت كه انقلابهاى منطقه متكى به این اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمریكا و غرب و صهیونیسم نیست و آنها همهى تلاش خود را به كار میبرند تا آن را انكار كنند، ولى واقعیت با انكار آن دگرگون نمیشود.»[7] در نتیجه جای هیچ شكی باقی نمیماند خواست اولیه همه این حركتها برقراری اسلام در این كشورها و جاری كردن رهنمودهای دین مقدس اسلام در تمام شئون زندگی مسلمانان و به خصوص برقراری حكومت اسلامیمیباشد كه ذیل آن دستیابی به همه اهداف فوق ممكن خواهد بود.
توده مردم:
در هر تغییر اجتماعی عدهای از افراد وجود دارند كه در اصطلاح به آنها پیاده نظام گفته شده و نقش مهمی را معمولاً در این تغییرات اجتماعی بر عهده دارند. زیرا در این تغییرات اجتماعی همراهی انسانها كه عناصر اصلی در شكلدهی اجتماع میباشند باعث خواهد شد كه تغییرات مورد نظر به سادگی صورت گرفته و مقاوتی از سوی بدنه اجتماع در مقابل آن نخواهد بود.[8] انقلاب كه نوعی از تغییرات شدید در اجتماع بوده و تمام عناصر فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یك اجتماع را تغییر میدهد نیز از این قاعده مستثنا نبوده و شاید بتوان گفت كه بدون حضور مردم در این تغییر اجتماعی عملاً انقلابی صورت نخواهد گرفت. چنانچه انقلاب اسلامیایران نیز یكی از جلوههای مهم حضور مردم مسلمان در عرصه سیاسی یك كشور تحت استبداد بود.[9] بیداری اسلامینیز كه بنا به فرموده مقام معظم رهبری در راستای حركت انقلاب اسلامی ایران شكل گرفته و با پشتوانه تئوریك نظام مقدس جمهوری اسلامی در حال شكوفایی و رشد در كشورهای منطقه خاورمیانه میباشد نیز از این شاخص مهم پیروی میكند. چنانچه ایشان میفرمایند: «مردمى بودن این انقلابها مهمترین عنصر در تشكیل هویت آنها است.»[10]
«به نظر من مهمترین عنصر در این انقلابها، حضور واقعى و عمومى مردم در میدان عمل و صحنهى مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ایمانشان، بلكه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصلهى عمیقى است میان چنین حضورى با قیامى كه به وسیلهى یك جمع نظامى یا حتى یك گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بىتفاوت مردم یا حتى مورد رضایت آنان انجام میگیرد. ... این بكلى متفاوت است با تحولى كه بر دوش تودهى مردم است و آنهایند كه جسم و جان خود را به میدان مىآورند و با مجاهدت و فداكارى، دشمن را از صحنه بیرون میرانند. در اینجا این مردماند كه شعارها را میسازند، هدفها را معین میكنند، دشمن را شناسائى و معرفى و تعقیب میكنند، آیندهى مطلوب را، اگر چه به اجمال، ترسیم میكنند و در نتیجه اجازهى انحراف و سازش با دشمن و تغییر مسیر را به خواص سازشكار و آلوده و به طریق اولى به عوامل نفوذى دشمن نمیدهند. در حركت مردمى ممكن است كار انقلاب با تأخیر انجام گیرد، ولى از سطحىگرى و ناپایدارى به دور است؛ كلمهى طیبهاى است مصداق كلام خداوند كه فرمود: «ألم تر كیف ضرب اللَّه مثلاً كلمة طیبة كشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فى السّماء». من وقتى پیكر دلاور ملت پر افتخار مصر را از تلویزیون در میدان تحریر دیدم، یقین كردم كه این انقلاب پیروز خواهد شد.»[11]
اما آنچه در حركت تودهها بسیار مهم میباشد این است كه تودهها به این نیرویی كه در اختیار دارند واقف باشند و پی ببرند كه میتوانند با اتحاد و همدلی همه سختیها و موانع را پشت سر بگذارند. كشورهای استعمارگر به این مهم واقف میباشند و همواره یكی از اهرمهایی كه در اینگونه از كشورها مورد استفاده ایشان بوده است، ایجاد تفرقه و نزاعهای قومیتی و مذهبی بوده است. غربیها سعی داشتند با ایجاد تشتت در جوامع اسلامی و درونی كردن این فكر كه نمیتوان در مقابل غرب مقاومت كرد، در میان ملتهای خاورمیانه، همواره كنترل این منطقه را دست داشته باشند. آنها خود میدانستند اتحاد و همدلی مردم یك كشور میتواند همه سدها را بشكند چنانچه تجربه موفق در انقلاب اسلامی ایران درستی این نظریه را به اثبات رساند كه تنها كافی است مردم یك كشور نیروی حاصل از اتحاد خود را در یابند. معظم له نیز به این نكته اشاره دارند: «روز امتحان بزرگى است براى كشورهاى اسلامى و ملتهاى مسلمان. تاكنون خود ملتها هم تا این حد به توانائىهاى خودشان واقف نبودند. امروز ملتها میدانند كه چه قدرتى دارند و ارادهى آنها چقدر میتواند كارساز باشد. این شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگى است. البته سلطهگران عالم و سردمداران امپراتورىهاى سلطه و قدرت هم فهمیدهاند در دنیاى اسلام چه خبر است؛ لذا بیكار نمیمانند، آنها هم نقشه میكشند.»[12]
یكی از راهكارهای كشورهای غربی در میان مسلمانان، دور نگه داشتن آنها از روشنگری و توسعه و تعمیق استضغاف فرهنگی و فكری در میان مردم مسلمان بوده است. چنانچه با استفاده از این حربه توانستند مدتهای مدیدی مسلمانان را استعمار كنند و جلوی گسترش فكر و اندیشه را در میان آنها گرفتند. همین امر نیز منجر شد كه برای قرنهای متمادی بتوانند بر آنها حكومت كرده و جلوی حركت مردم را بر علیه خود بگیرند. اما در موج جدید بیداری اسلامی بنا به فرموده مقام معظم رهبری ملتها بیدار و هشیار شدهاند: « ممكن است هنوز در بین حكام و دولتمردان این منطقه كسانی باشند كه باز هم مایل باشند طول موج خودشان را تطبیق كنند با فرستندههای بیگانگان؛ اما ملتها امروز بیدار شدهاند. امروز ملتها هشیارند. امروز ملتها میدانند كه حضور نظامی و مسلح بیگانگان در هر منطقهای ـ نه فقط در منطقهی ما ـ مایهی ناامنی آن منطقه است.»[13] نتیجه این بیداری نیز بنا به فرموده ایشان این است كه مردم میخواهند خودشان سرنوشت خود را رقم زده و نمیخواهند غربیها برای آنها تصمیم بگیرند: «آنچه كه شما ملاحظه میكنید در مصر، در تونس، در لیبى، در یمن، در بحرین و در برخى از كشورهاى دیگر اتفاق افتاده است، كه مردم خودشان وارد صحنه شدهاند، ملتها خودشان همت گماشتهاند بر اینكه سرنوشت خودشان را در دست بگیرند، این از آن حوادث فوقالعاده بزرگ و تعیین كننده است؛ این میتواند براى مدتهاى طولانى، مسیر تاریخ امت اسلام و مسیر این منطقه را تعیین كند.»[14]
رهبری:
عنصر بسیار مهمی كه به عنوان حلقه واسط میان دو عنصر دیگر در یك انقلاب مطرح میباشد، رهبری است. بطوریكه جهتدهی به حركتهای مردمی و اداره كردن و راهنمایی ایشان برای حركت در مسیر درست و تعیین ایدئولوژی مناسب و متناسب با این حركت كه توجیه كننده و تقویت كننده جنبشهای مردمی باشد همه و همه با وجود یك رهبر جامعالاطراف میسّر خواهد بود.[15] بررسی دو قرن گذشته در جهان اسلام كه اوج جنبشهای مردمی بر علیه استكبار و استعمار میباشد نشان میدهد علیرغم حضور مردم و بهرهگیری از آموزههای اسلام در جهت این جنبشها، اما همواره آنها به دلیل نبود رهبری مناسب كه مورد پذیرش همه مردم باشد، دچار شكست شده و به سرانجام نرسیده است. در مواردی هم كه به پیروزیهایی دست یافته باز هم نتوانسته به همه اهداف خود دست پیدا كند و همواره به دلیل چالشی كه برای رهبر این جریانها به وجود آمده دچار ركود شده است.[16]
برای فهمیدن اهمیت رهبری در انقلاب باید نمونههای موفقی از این رهبریها مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان جایگاه این عنصر را درست درك كرد. جلوه اصلی این عنصر در بیداری مردم و قیام بر علیه استعار و استكبار را میتوان انقلاب اسلامی ایران دانست. بررسی نقش رهبر در انقلاب اسلامی ایران به راحتی اثبات میكند كه شاید بتوان گفت عنصر اصلی این سه ركن در جنبشهای اجتماعی، رهبری است.[17] نقش رهبری امام خمینی(ره) رد پیروزی انقلاب اسلامی چنان برجسته است كه همه اندیشمندان غربی به آن اعتراف داشته و وی را منجی بیداری اسلامی در این منطقه از خاورمیانه میدانند. ندای حقطلبی و دعوت مردم مسلمان به ایستادگی در برابر غرب و همراه كردن تودهها با خود تحت فرامین اسلام بیشك كار هر انسانی است و فردی با صفاتی همچون امام خمینی(ره) نیاز است كه بتوان این چنین انقلاب با عظمتی را ایجاد نمود.
نقش ایشان آنچنان در پیروزی انقلاب ایران پررنگ میباشد كه به فرموده رهبر معظم انقلاب، امام خمینی(ره) همواره به عنوان شاخص جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید: «نگاه به امام از منظر یك شاخص. این نگاه از این جهت اهمیت پیدا میكند كه چالش اصلى همهى تحولات بزرگ اجتماعى - از جمله انقلابها - صیانت از جهتگیرىهاى اصلى این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعى است كه هدفهائى دارد و به سمت آن هدفها حركت و دعوت میكند. این جهتگیرى باید حفظ شود. اگر جهتگیرى به سمت هدفها در یك انقلاب، در یك حركت اجتماعى صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عكس اهداف خود عمل خواهد كرد.» در كشورهای دیگر اسلامی نیز میتوان نمونههای بسیاری برشمرد. پیروزی حزب الله لبنان به رهبری سیدحسن نصرالله از نمونههای موفق رهبری یه جریان و جنبش دینی است و در مقابل رهبری یاسر عرفات در جنبشهای مردم فلسطین كه نمونهای از یك رهبر ضعیف است كه این جنبش را تا مدتها دچار ركود و ضعف میكند.
2. آسیبها و چالشها
امواج بیداری اسلامی چنانچه گفته شد در ادامه حركت مردم ایران در انقلاب سال 57 در این كشور اسلامی بود. چنانچه با نگاهی به عناصر شكل دهنده این انقلابها و نوع حركت مردم و جنس شعارها و خواستهها و اهداف در این كشورها و مقایسه آنها با عناصر تشكیل دهنده انقلاب اسلامی ایران هر انسان منصفی بر این مهم صحه خواهد گذاشت. چنانچه این سخن به گزافه نیست اگر بگوییم بیداری اسلامی در خاورمیانه مسلمان الگوبردای از انقلاب ملت ایران میباشد. لكن آنچه در اینجا مهم است ادامه این حركت و به ثمر رساندن آن و تشكیل حكومت اسلامی همانند جمهوری اسلامی ایران است. این مهم آنجا خود را نشان میدهد كه با نگاهی به انقلابها و حركتهای مردمی كه در چند قرن گذشته در این كشورها و حتی در ایران قبل از سال 57 اتفاق افتاده است، نشان میدهد كه بیشتر این جنبشها اگرچه در ابتدای با قوت بسیاری به وجود آمدند لكن همواره در ادامه راه و طی مسیر دچار تشتت و ضعف شده و به نوعی نتوانستند به اهئاف اصلی خود دست یابند. برخی از آنها در مراحل اولیه جنبش از بین رفتند و حتی هیچ نوع پیروزی به دست نیاورند و تنها برای مدت كوتاهی التهاب در فضای سیاسی كشورهای خود به وجود آوردند و برخی دیگر نیز اگرچه تا حدودی به اهداف خود رسیدند ولی در ادامه با ضعف و سستی حتی همان خواستهای دست یافته را نیز از دست دادند.
با توجه به اینكه عناصر تشكیل دهنده هر انقلاب را در بالا برشمرده و قوام هر جنبشی را در گرو رهبری، توده مردم و ایدئولوژی صحیح آن انقلاب دانستیم، چندان دور از ذهن نیست اگر بگوییم همه این جنبشهای ناكام در طی مسیر خود برای رسیدن به اهداف عالیه خود، یكی از این عناصر سه گانه را یا از دست دادند و یا دچار ضعف در آن عنصر شدند كه این خود موجب تضعیف دیگر عناصر آن انقلاب خواهد شد. مقام معظم رهبری آسیبها و چالشهایی كه هر جنبشی با آن مواجه خواهد بود را به دو دسته خطرات بیرونی و دورنی تقسیم مینمایند: «محیط اسلامى - چه افراد و چه ملتها - همواره در معرض این دو گونه تهدید قرار داشته و امروز بیش از همیشه قرار دارد. ترویج متعمدانهى فساد در كشورهاى اسلامى و تحمیل فرهنگ غربى كه از سوى برخى رژیمهاى وابسته نیز به آن كمك مىشود و از رفتار فردى تا شكل شهرسازى و محیط عمومى زندگى و مطبوعات و غیره را در بر مىگیرد، از یكسو و فشارهاى نظامى و سیاسى و اقتصادى بر بعض ملتهاى مسلمان و كشتارهاى لبنان و فلسطین و بوسنى و كشمیر و چچنستان و افغانستان و غیره از سوى دیگر، شاهد بارز وجود این دو گونه تهدید در محیطهاى اسلامى است.»[18] در هر كدام از این دو دسته فوق برای تضعیف عناصر سه گانه انقلاب میتوان شواهدی بیان نمود كه به تفكیك در ذیل به آنها اشاره خواهیم نمود.
ایدئولوژی:
در فصل اول اشاره شد كه ایدئولوژی در تغییرات اجتماعی به مثابه موتور محرك این حركتها به حساب آمده و در صورتی كه این حركتها دارای عقبه تئوریك نباشند در ادامه مسیر دچار بحران شده و عملاً مسیر خود را گم میكنند و در اصطلاح مباحث نظری به عنوان شناسنامه هر نوع حركت، تغییر و جنبش اجتماعی محسوب میگردد. همانطور كه داشتند یه ایدئولوژی به كمك رهبران یك جنبش اجتماعی در جهت همراهی و هدایت تودهها خواهد آمد در مقابل نبود ایدئولوژی و یا عدم توانایی هدایت جنبشها توسط، به جنبشها صدمه زده و موجب نافرجامی آنها خواهد شد. یكی از چالشهای مهمیكه همواره اینگونه انقلابها با آن در ادامه مسیر مواجه بودند همین آسیبهایی است كه یا در ابتدا به علت عدم توانایی این نظریه و یا فكر در توجیه این حركت اجتماعی داشته است و یا در ادامه مسیر دچار شك و تردید و نقد و انتقاد قرار گرفته و نتوانسته است پاسخگوی انتقادات باشد. چنانچه فروپاشی بلوك شرق و در رأس آن شوروی یكی از نمونههای اصلی و مهمی است كه یك ایدئولوژی علیرغم موفقیت در پیروزی و استقرار نظام جدید، نتوانسته انتقادات شدید از خود را پاسخ گفته بلكه در نهایت دچار شكست و اضمحلال میشود.
اما آنچه در این بخش به آسیبهایی است كه از طرف كشورهای استعمارگر متوجه فكر و اندیشه مردم میباشد، اشاره خواهیم نمود. شاخص اصلی این حركتهای جدید در خاورمیانه كه تحت عنوان بیداری اسلامی مطرح میشود خواست مردم در برقرای حكومت اسلام میباشد. چنانچه از نام آن نیز پیداست اسلام باعث و مبنای این بیداری میباشد. لكن یكی از مهمترین تلاشهای غرب حذف اسلام از این جنبشها میباشد. امام خامنهای به صراحت در مورد این مسأله به مردم این كشورها هشدار میدهند: «امروز همهى دستگاههاى تبلیغاتى و سیاسى و اقتصادى آمریكا و بعضى از مزدورانشان در این منطقه به كار افتاده است تا این انقلابهاى مردمى را، این قیامهاى بزرگ را از مسیر اصلى منحرف كنند؛ جنبهى اسلامى آن را مخفى كنند، مكتوم كنند، انكار كنند؛ كسانى را پیدا كنند كه با فریب مردم بر سر كار بیایند و همهى معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. این تلاشها را دارند میكنند، لیكن فایدهاى ندارد؛ ملتها بیدار شدهاند.»[19]
یكی از راهكارهای مهمی كه غرب به وسیله آن سعی در حذف نام اسلام از این جنبشها دارد پیشنهاد مدلهای حكومتی غربی به عنوان مدل جایگزین برای اداره این كشورها است و با تبلیغ اینكه این مدلها در غرب به ثمر نشسته است به دنبال همراه كردن نخبگان این كشورهاست. رهبر انقلاب در این مورد میفرمایند: «اگر با مقاومت و هشیارى مردم مواجه شوند، میكوشند تا بدیلهاى انحرافى گوناگون در پیش پاى نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهاى حكومتى و قانون اساسىهائى باشد كه كشورهاى اسلامى را بار دیگر در دام وابستگى فرهنگى و سیاسى و اقتصادى به غرب بیفكند، و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالى و رسانهاى یك جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهاى اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنى بازگرداندن سلطهى غرب و تثبیت مدلهاى نوسازى شدهى غربى و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط آنها بر اوضاع است.»[20] «نظامسازى كار بزرگ و اصلى شما است. این كارى پیچیده و دشوار است. نگذارید الگوهاى لائیك یا لیبرالیسم غربى، یا ناسیونالیسم افراطى، یا گرایشهاى چپ ماركسیستى، خود را بر شما تحمیل كند.
اردوگاه شرق چپ فرو ریخت و بلوك غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خیرى براى آن متصور نیست. گذشت زمان به زیان آنها و به سود جریان اسلام است. هدف نهائى را باید امت واحدهى اسلامى و ایجاد تمدن اسلامى جدید بر پایهى دین و عقلانیت و علم و اخلاق، قرار داد.»[21] ایشان برای رهایی از این ابزار غرب میفرمایند: «نگذارید اصول نظام آیندهى شما را دشمنان شما بنویسند؛ نگذارید اصول اسلامى در پاى منافع زودگذر قربانى شود. انحراف در انقلابها، از انحراف در شعارها و هدفها آغاز میشود. هرگز به آمریكا و ناتو و به رژیمهاى جنایتكارى چون انگلیس و فرانسه و ایتالیا كه زمانى دراز سرزمین شما را میان خود تقسیم و غارت كردند، اعتماد نكنید؛ به آنها سوءظن داشته باشید و لبخند آنها را باور نكنید؛ پشت این لبخندها و وعدهها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهرهگیرى از سرچشمهى فیاض اسلام به دست آورید و نسخههاى بیگانه را به خودشان پس دهید.»[22]
سست شدن عزم مردم و قناعت و دلخوشی به پیروزیهای اولیه یكی از آسیبهای مهمیاست كه جنبشها در بخش ایدئولوژی با آن مواجه میباشند چنانچه این مهم از دید رهبر انقلاب نیز دور نمانده است: «فرمان الهى به پیامبر اعظم(صلّىاللَّهعلیهوالهوسلّم) در قرآن چنین است: «فاستقم كما امرت و من تاب معك و لاتطغوا» و «فلذلك فادع و استقم كما امرت»، و نیز از زبان حضرت موسى(علیهالسّلام): «و قال موسى لقومه استعینوا باللَّه و اصبروا انّ الارض للَّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین.» مصداق بزرگ تقوا در این دوره براى ملتهاى بپاخاسته آن است كه حركت مبارك خود را متوقف نسازند و خود را سرگرم دستاوردهاى این مقطع نكنند. این است بخش مهم از تقوائى كه دارندگان آن، به وعدهى «عاقبتِ نیك» سرافراز گشتهاند.»[23] در نتیجه از مجموع فرمایشات ایشان میتوان دریافت كه به طور كلی آسیب اصلی بیداری اسلامی، حذف اسلام از آن و بیان عناوین جدید برای این جنبش اسلامی در بین مردم میباشد كه مردم و نخبگان این كشورها باید همواره سعی در تعیین اصول اسلامی تسط خود ایشان برای موج جدید بیداری اسلامی باشند.
توده مردم:
چنانچه در فصل اول بیان شد از منظر مقام معظم رهبری هویت اصلی این انقلابها مردمی بودن آنهاست و اینكه بطن تودههای مردم خواستار این تغییرات وسیع اجتماعی شدهاند. چنانچه بیداری اسلامی اصالتاً در بین مردم حاصل شده و موجب بروز انقلاب در این كشورها شده است. پس میتوان گفت هر عاملی كه باعث شود تودههای مردم بیداری اسلامی را همراهی نكنند، جزء چالشهای و آسیبهایی است كه این عنصر حركتهای اجتماعی را تهدید میكند. در ذیل به برخی از این چالشها از منظر رهبر معظم انقلاب اشاره خواهیم كرد. مهمترین و شاید اصلیترین این چالشها ایجاد اختلاف در میان تودههاست. همان عاملی كه به واسطه آن سالیان متمادی توانسته جلوی حركتهای مردمی را در كشورهای شرقی و اسلامی سد كند. ایجاد اختلافات قومی و قبیلهای و در بسیار موارد اختلافات مذهبی و دینی كه بهترین نمونه آن تشدید اختلاف میان سنی و شیعه در طول دو قرن گذشته میباشد كه همواره به سود غرب و به ضرر این دو طرف بوده است. «ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههى مبارزه، نیز آفتى بزرگ است كه با همهى توان باید از آن گریخت.»[24] «توصیهى مهم دیگر پرهیز از اختلافات مذهبى، قومى، نژادى، قبیلهاى و مرزى است. تفاوتها را به رسمیت بشناسید و آن را مدیریت كنید. تفاهم میان مذاهب اسلامى كلید نجات است. آنها كه آتش تفرقهى مذهبى را با تكفیر این و آن دامن میزنند، اگر خودشان هم ندانند، مزدور و عملهى شیطانند.»[25]
كم شدن انگیزهها یكی از عواملی است كه شور و هیجان را در میان مردم كاهش داده و عدم همراهی آنها را در پی خواهد داشت؛ «راحتىِ خیالِ ناشى از احساس پیروزى و به دنبال آن كم شدن انگیزهها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است. و آنگاه این خطر مهیبتر میشود كه اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند. ماجراى جنگ اُحد و غنیمتجوئى مدافعان تنگه كه به شكست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوى خداوند متعال سرزنش شدند، یك نمونهى نمادین است كه هرگز نباید از یادها برد.»[26] ترس و غرور دو روی یك سكه هستند كه مردم یك كشور گرفتار هر كدام از آنها شوند موجب غفلت شده و در حركت انقلابی آنها خللهای بسیاری ایجاد خواهد نمود. «مرعوب شدن از هیمنه ظاهرى مستكبران و احساس ترس از آمریكا و دیگر قدرتهاى مداخلهگر، آسیب دیگرى از این دسته است كه باید از آن پرهیز كرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون كنند.»[27] «روى دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جن و انس، باید همهى ذخائر الهى در وجود خود را به كار گرفت.»[28]
هشیاری و بیداری كه موجب این حركت و انقلاب اسلامی شده همواره مورد نشانه دشمنان اسلام میباشد. چنانچه آنها همواره در پی این هستند كه بتوانند ملتها را فریب دهند و این هشیاری و بیدار را از آنها گرفته و در مسیر حركت اسلام خلل ایجاد كنند كه این آسیب زمانی احتمال دارد كه بیستر از هر وقت دیگر بروز كند كه مسلمنان به دشمن خود اعتماد كنند؛ «اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهاى آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگرى است كه به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از كید او كه در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و كمك پنهان میشود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت.»[29] همه این برنامههایی كه غربیها برای تودههای مردم دارند همه و همه در پی ایجاد یأس و ناامیدی در بین مردم میباشد، زیرا خود میدانند زمانی كه یك ملت انگیزهای برای حركت و دفاع نداشته باشد به راحتی میتوان وی را مغلوب نمود و با خود همراه ساخت پس همواره باید ملتها از این جهت خود را تقویت نموده تا دچار یأس و ناامیدی نگردند. «تجربهها به ما میگوید كه آنگاه روشهائى چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلى میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتى میان ملتها و دولتهاى همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحریم و بلوكه كردن سرمایههاى ملى و نیز هجوم همه جانبهى تبلیغاتى و رسانهاى را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید كردن مردم و مردد و پشیمان كردن مبارزان است، كه میدانند در این صورت، شكست دادن انقلاب، ممكن و آسان خواهد شد.»[30]
رهبری و نخبگان:
شاید بتوان گفت چالش اصلی دنیای اسلام نبود رهبری جامعالاطراف و مورد پذیرش همه تودههای مردم بوده است. زیرا در طول تاریخ اسلام كم بودند انسانهای خود ساختهای كه بتوانند هم رهبری یك ملت را بر عهده داشته باشند و هم بتوانند خود را از خطراتی كه همواره در پی رهبران و سران كشورهاست مصون دارند، خطراتی كه به واسطه قدرت همواره یك رهبر را تهدید نموده و وی را از تودهها دور میكند. اینگونه از انسانها بسیار نایاب میباشند و یا مردم اقبالی به سمت آنها نداشتند و یا اینكه شرایط زمانه برای رهبری آنها وجود نداشته است. بیشتر آسیبهایی كه از رهبران این جنبشها با آن مواجه هستند مربوط به رفتار فردی و شخصی آنهاست كه ناشی از ضعف اخلاقی و یا عدم خودسازی آنهاست كه در بیشتر موارد هم همین ضعفها باعث ضعف محبوبیت وی شده و مردم دچار سردرگمی شده و یا موجب یأس آنها میباشد كه در نهایت این حرمتها را دچار ركود و سكون خواهد نمود.
در ادامه به برخی از این آسیبها از منظر رهبری اشاره خواهیم نمود. در ابتدا كشورهای غربی سعی میكنند عناصری را به عنوان رهبرای و سران این قیامها با آنها همراه كنند كه نرمش بیشتری با آنها داشته و حتی در جهت منافع آنها گام بردارند نمونهای از آن را میتوان در چند سال اولیه پیروزی انقلاب در ایران به وضوح مشاهده كرد. در اینجا ایشان با سر كار آوردن عناصر منصوب به خود عملاً سعی دارند خط سیر بیداری اسلامیرا از مسیر خود منحرف نمایند. «نخستین آسیب، بر روى كار آوردن عناصرى است كه خود را متعهد به آمریكا و غرب میدانند. غرب میكوشد پس از سقوط ناگزیر مهرههاى وابسته، اصل سیستم و اهرمهاى اصلى قدرت را حفظ كند و سر دیگرى را بر روى این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهى خود را همچنان ادامه دهد. این به معناى هدر رفتن همهى تلاشها و مجاهدتها است.»[30]
مهمترین این آسیبها فریب و تطمیع رهبران میباشد كه اگر شخص رهبر دارای هوشیاری كافی و كاملی نباشد گرفتار آن شده و در دام دشمن خواهد افتاد. «هشیارى در برابر حیلههاى مستكبران بینالمللى و قدرتهائى كه از این قیامها و انقلابها لطمه دیدهاند. آنها بیكار نمیمانند و با همهى توان سیاسى و امنیتى و مالى، براى برقراری دوبارهی نفوذ و قدرت خود در این كشورها، به میدان مىآیند. ابزار آنان، تطمیع و تهدید و فریب است. تجربهها نشان داده است كه در میان خواص، هستند كسانى كه این ابزارها در آنان كارگر میشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته یا ندانسته به خدمت دشمن در مىآورد. چشم بیدار جوانان و روشنفكران و عالمان دینى باید بدقت مراقبت كند.»[31] در این مرحله تعدادی از سران كشورها را به سادگی با خود همراه خواهد نمود و در ادامه نیز از آنها جهت همراهی جنبشها در مسیر تعیین شده غرب كمك خواهد گرفت و این نخبگان نیز كه در این مرحله با آنها همراهی كردهاند و با گرفتن وعدههایی اهداف و خواستههای انقلاب را فروختهاند چارهای جز همراهی با غرب را ندارند چون دیگر در بین تودههای مردم جایگاهی نداشته و مجبور به نوكری برای مستكبران میباشند.
اما تعدادی از نخبگان نیز با آنها همراهی نمیكنند كه در اینجا تنها یك را باقی میماند و آن هم حذف فیزیكی رهبران و نخبگان كشورهاست كه در ایران به عنوان تجربهای موفق برای غرب خود رانشان داد و چنانچه در سالهای اولیه انقلاب تعدادی از عناصر انقلابی را فریفتند و مابقی كه اكثراً از قشر روحانی بودند را به شهادت رساندند. «ترور نخبگان صالح و مؤثر یا بدنام كردن برخى از آنان و از سوئى خریدن كسانى از سست عنصران، نیز در شمار روشهاى متداول قدرتهاى غربى و مدعیان تمدن و اخلاق است.»[32] در نتیجه میتوان آسیبهای مربوط به عنصر رهبری در بیداری اسلامی را به سه دسته نصب عناصر بیگانه، تطمیع و فریب و ترور تقسیمبندی نمود كه در نهایت موجب حذف عنصر مهمی در جنبش بیداری اسلامی خواهد شد.
3. تشكیل حكومت اسلامی فرصت اصلی جنبش بیداری اسلامی
در بخش اول به عناصر و اركان اصلی شكل دهنده بیداری اسلامی در كشورهای منطقه خاورمیانه اشاره شد و نقش هر كدام از این اركان و میزان تأثیر آنها در بیداری مردم كشورهای اسلامی از منظر مقام معظم رهبری بررسی گردید. در فصل دوم چالشها و آسیبهای عمدهای كه این عناصر اصلی انقلاب را تهدی میكند، مورد بررسی قرار گرفت و میزان تأثیر منفی كه نبود هر یك از این عناصر در بیداری اسلامی میتواند داشته باشد بیان گردید. حال با توجه به مطالب گذشته در مورد این سه ركن و با توجه به اینكه هر انقلاب و جنبشی در بطن خود خواستهها و اهدافی دارد و در جهت نیل به این اهداف حركت میكند، در بخش پایانی فرصت مهمی را كه پیش روی جنبش بیداری اسلامی قرار دارد و هدف اصلی كه تمام تودههای مردم در این كشورها میباشد، بیان خواهیم كرد. هدفی كه غرب به دلیل تجربه تلخی كه جمهوری اسلامی ایران برای ایشان داشت، همواره در پی آن است كه جلوی تحقق آن را در كشورهای منطقه بگیرد.
با توجه و دقت نظر در فرمایشات مقام معظم رهبری آنچه كه از بیانات ایشان به دست میآید این است كه هدف اصلی و نهایی بیداری اسلامی در كشورهای منطقه باید تشكیل حكومت اسلامی باشد كه در پرتو تشكیل حكومت اسلامی در این كشورها دیگر اهداف آنها نیز خود به خود تحت حاكمیت اسلان محقق خواهد شد. ایشان میفرمایند: «دشمن فهمیده است آگاهى اسلامى و بیدارى اسلامى در محیط مسلماننشین عالم، كار خود را مىكند. حقیقت هم همین است. یقیناً همین احساس، ملتهاى اسلامى را به سمت نظام اسلامى و به سمت تشكیل امت واحدهى اسلامى خواهد كشاند.»[33] ایشان حتی نوع حكومت مورد خواست مردم را بیان نموده و هدف اصلی را تشكیل این نوع حكومت كه برخواسته از مردم است معرفی مینماید: «ملتهاى انقلاب كرده و آزاد شده، یكى از مهمترین خواستههایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت كشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ یعنى حاكمان با رأى مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاكم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شریعت اسلامى است. این خود میتواند در كشورهاى گوناگون به اقتضاى شرائط، با شیوهها و شكلهاى گوناگون تحقق یابد، ولى با حساسیت كامل باید مراقب بود كه این با دموكراسى لیبرال غربى اشتباه نشود. دموكراسى لائیك و در مواردى ضدمذهب غربى با مردمسالارى اسلامى كه متعهد به ارزشها و خطوط اصلى اسلامى در نظام كشور است، هیچ نسبتى ندارد.»[35]
نتیجهگیری:
در نتیجه میتوان گفت روند شكلگیری هرگونه تغییر اجتماعی ناگزیر از در بر داشتن این سه عنصر اصلی، یعنی پشتوانه فكری، همراهی تودههای مردم و رهبری شایسته، در جهت نیل به تمام اهداف خود میباشد. انقلاب اسلامی ایران به عنوان نمونهای كامل از یك تغییر كه در تمام ساختارها و نهادهای یك كشور ظهور و بروز داشت نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. موج جدید بیداری اسلامی در كشورهای منطقه كه به اذعان همه اندیشمندان منصف در ادامه انقلاب اسلامی ایران و با همان اهداف و خواستها شكل گرفته است نیز در صورتی كه بتواند این سه ركن اصلی خود را حفظ نماید و از آسیبهای پیش رو گذر نماید خواهد توانست از فرصت اصلی بیداری اسلامی كه همانا تشكیل حكومت اسلامی در هر یك از این كشورهاست، به دست آورده و بتواند در جهت تمدن اسلامی بر پایه وحدت میان كشورهای اسلامیگام مهمی بردارد.
در این مقاله از دو منبع و روش استفاده شده است:
1. عین بیانات معظم له كه به طور مستقیم در مقاله آمده است.
2. برداشت از مجموع بیانات و فرمایشات ایشان در موضوع بیداری اسلامی، روند شكلگیری و تحولات در كشورها و جنبشهای اسلامی و آینده پیش روی این جنبشها.
منابع:
(1). پناهی، محمدحسین؛ نظریههای انقلاب: وقوع، فرآیند و پیامدها، تهران، سمت، 1389.
(2). مصباح یزدی، محمدتقی؛ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1386.
(3). حسینی، حسین؛ رهبری و انقلاب، تهران، پژوهشكده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، 1381.
(4). محمدی، منوچهر؛ انقلاب اسلامی؛ زمینهها و پیامدها، قم، دفتر نشر معارف، 1381.
(5). مصباح یزدی، محمدتقی؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، بیجا، مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1372.
(6). جانسون، چالمرز؛ تحول انقلابی، ترجمه حمید الیاسی، تهران، هفته، 1362.
(7). www.khamenei.ir
پینوشتها:
[1]. رك: محمدی، منوچهر؛ انقلاب اسلامی؛ زمینهها و پیامدها، قم، دفتر نشر معارف، 1381.
[2]. پناهی، محمدحسین؛ نظریههای انقلاب: وقوع، فرآیند و پیامدها، تهران، سمت، 1389.، ص390
[3]. بیانات در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث 9/4/90.
[4]. بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى كشورهاى اسلامى 9/6/90.
[5]. بیانات در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى 26/6/90.
[6]. همان.
[7]. همان
[8]. پناهی، محمدحسین؛ نظریههای انقلاب: وقوع، فرآیند و پیامدها، تهران، سمت، 1389.، ص 356
[9]. مصباح یزدی، محمدتقی؛ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1386، ص 125.
[10]. بیانات در اجلاس بینالمللی بیدارى اسلامى 26/6/90
امام صادق (ع) : هرکه فردی را در گناهی پیروی کند به تحقیق که او را پرستش کرده است. ( تحف العقول ) صفحه ۳۵۵
امام صادق (ع) : شیطان گفته همه مردم در قبضه حکومت من هستند جز ۵ کس : ۱٫کسی که با نیت صحیح در هر کاری بر خدا توکل کند.۲٫آنکه شبانه روز به هنگام ثواب و خطا بسیار یاد خدا باشد.۳٫کسی که هرچه برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد.۴٫آنکه به هنگام مصیبت صبر کند.۵٫کسی که به قسمت الهی راضی باشد و غم روزی نخورد. نصایح صفحه ۲۲۵
امام صادق (ع) : از امام (ع) سوال شد آسودگی و راحتی دنیا در چیست فرمود : در ترک هواهای نفسانی . گفته شد راحتی آخرت در چیست ؟ فرمود : روزی که داخل در بهشت گشتی. تحف العقول صفحه ۳۹۰
امام رضا- عليه السلام - فرمود: اوّلين عملي كه از انسان مورد محاسبه و بررسي قرار مي گيرد نماز است، چنانچه صحيح و مقبول واقع شود، بقيه اعمال و عبادات نيز قبول مي گردد وگرنه مردود خواهد شد.
امام رضا- عليه السلام - فرمود: بايد هر يك از شماها امر به معروف و نهي از منكر نمائيد، وگرنه شرورترين افراد بر شما تسلّط يافته و آنچه كه خوبانِ شما، دعا و نفرين كنند مستجاب نخواهد شد.
یا أحمَدُ، لَیْسَ شَيْءٌ مِنَ العِبادَةِ أحَبَّ إلَيَّ مِنَ الصَّمْتِ والصَّوْمِ، فَمَن صامَ ولَمْ یَحْفَظْ لِسانَهُ کانَ کَمَن قامَ ولَمْ یَقْرَأ في صَلاتِهِ.ای احمد! هیچ عبادتی نزد من محبوبتر از خاموشی و روزه نیست؛ پس اگر کسی روزه بگیرد، ولی مراقب زبان خود نباشد، مانند کسی است که به نماز بایستد ولی در آن قرائت نداشته باشد. بحار الأنوار، ج 74، ص
پیامبر اکرم (صلّی الله عليه وآله):
رَکْعَتانِ فِي جَوْفِ اللَّیْلِ أحَبُّ إلَيَّ مِنَ الدُّنْیا وَما فِیهَا.
دو رکعت نماز در دل شب نزد من محبوبتر است از دنیا و آنچه در آن است. علل الشرائع، ص 138
جدال مكن كه ارزشت می رود و شوخی مكن كه بر تو دلیر شوند
تحف العقول صفحه 486
امام حسن عسکری (علیه السلام):
جُعِلَتِ الخَبَائِثُ في بَيتٍ وَجُعِلَ مِْفتَاحُهُ الكِذْبَ.
تمام پليديها در خانهای قرار داده شده و كليد آن دروغگويی است. بحار الأنوار، ج 78، ص
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
من أصعد إلی الله خالص عبادته، أهبط الله عزوجل إلیه أفضل مصلحته.
كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
(بحار الانوار ، ج 70، ص 249 )
"كانَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله" لافَظٌّ وَ لاغَليظٌ وَ لا صَخّابٌ فِى السواقِ وَ لا يَجزى السَّيِّئَةَ السَّيِّئَةَ وَ لكِن يَعفو وَيَغفِرُ؛
"پيامبر خدا صلى الله عليه و آله" نه تندخوست و نه خشن و نه اهل جارو جنجال. در كوچه و بازار، بدى را با بدى جواب نمى دهد، بلكه مى بخشد و گذشت مى كند.
مناقب آل ابی طالب علیهم السلام (ابن شهرآشوب)، ج1، ص147
مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبَحَ وَمَن غَفَلَ عَنهَا خَسِر؛
آن کسى که نفسش را محاسبه کند، سود برده است و آن کسى که از محاسبه نفس غافل بماند، زیان دیده است.امام رضا (ع)
در سه چیز براى امّت خود احساس خطر مى کنم: گمراهى، بعد از آن که هدایت و معرفت پیدا کرده باشند. گمراهى ها و لغزش هاى به وجود آمده از فتنه ها. مشتهیات شکم، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى. حضرت محمد (ص)
بدترین افراد کسى است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن کسى خواهد بود که آخرت خود را براى دنیاى دیگرى بفروشد. حضرت محمد (ص)